توضیحات
شخصیت نواز در رمان یراق، درباره دختر خودساختهای است که تمام زندگیاش با سختی و غم سپری شده و خودش رو وقف اطرافیانش کرده. درست وقتی فکر میکنه دنیا کمکم داره روی خوش بهش نشون میده، با ورود افراد جدید به زندگیش سونامی به پا میشه. و تنها کسی که میتونه مرهم درد های زندگیش باشه، پزشکی به نام برهانه….
نام این اثر: رمان یراق
نگارنده: مریم اندریانی
سبک: عاشقانه، اجتماعی
قسمتی از رمان یراق
لبهام رو جمع کردم و حین این که چمدونم رو پایین می آوردم، به رفتارهای این چند روزش فکر کردم. من این آدم رو حفظ بودم. این سردی و این بی حوصلگی عادی نبود. همه ی اینها نوید اتفاقی رو میدادن. تو این چند روز، هر جمله ی چی شده ای که از ذهنم خارج میشد به یه مدلی پیچونده میشد. ترجیح می دادم خودش بگه چیشده.
با گرفته شدن دسته ی چمدون از دستم، هین خفه ای کشیدم و به صاحب دست نگاه کردم.
-دو بار صدات زدم ،حواست کجاست چوب شور؟
و بدون کوچکترین مجالی به آغوشش کشیده شدم.
-پیمان؟
دستهام رو دورش حلقه کردم و نفس عمیقی کشیدم.
-جان دل پیمان..
عصب های بینی ام از بغضی که بهش حمله کرده بود تیر میکشید.
–دلم تنگ شده بود.
–ما بیشتر.
آب نداشته ی بینیم رو همراه بغضم پر سرو صدا بالا کشیدم و لحظه ای بعد بینیم اسیر انگشتهاش شد.
–به به چشمم روشن، نمردیم و احساسی شدن نواز خانم رو هم دیدیم.