توضیحات
از بچگی تو گوشم خوندن فریا ناف بریدمه!
اون دختر مال منه و باید تا جون دارم ازش مواظبت کنم!
من نامی شهیاد مردی قدرتمند و جدی تمام زندگیم رو از دور تماشاش کردم که غرایزم کار دستم نده!
حمایتش کردم و اجازه ندادم هیچ احدی بهش نزدیک بشه!
انقدر غرق فر موهاش و شیطنت چشمهاش شدم که یادم رفت اون از وجود من توی زندگیش بیخبره!
اون ناف بریدهی من بود و قولش رو بهم داده بودن و حتی از این که مال منه خبر نداشت…
عاشقانهای پر از مالکیت و حسهای ممنوعه میان مردی مجنون و مقتدر و معشوقهای سرکش و همیشه پا به فرار…!
نام این اثر: انائل رانده شده
نگارنده: سحر نصیری
سبک: عاشقانه، هیجانی
قسمتی از رمان انائل رانده شده
تونم حلش کنم نیازی به پیگیری شما نیست. این بار رو به منشیاش پارس کرد. شما هم تا پایان وقت اداری نه کسی رو به اتاق بنده راه بدید و نه تلفنی رو وصل کنید. بسلامت
لحظه ی آخر قبل از این که در را ببندد نگاه پر کینه و صورت سرخ شده رویا موجب شد کمی جا بخورم.
موردم که انقدر فکر کنم تو زندگی قبلی موزش رو ازم کینه داره چشه این دریده؟ یعنی دیشب که بهم محبت میکرد موهای تنم سیخ میشد. بخدا لبخند نهنگ قاتل از لبخندهای این دوستانه تره