رمان لند
دانلود رمان
  • حجم: 2 مگابایت
  • منبع تایپ: funysho.com

توضیحات

تفنگم و به دیوار تکیه دادم و بسته ی سیگارم و از توی کت شکار دراوردم:
-این خیلی بچه ست خانوم بزرگ حتی ۱۳ سالشم نیست اصلا پریود شده؟ میتونه بچه دار شه؟ بعدشم من زن دارم چطور میتونی هر روز این رعیتای پاپتی رو واسه من پیدا کنی ؟ خانوم بزرگ چارقدش مرتب کرد و با پوزخند گفت:
-اون زن شهریت نازاست،اینو بفهم خسرو نمیتونه واست وارث به دنیا بیاره والا تا الان آورده بود
-خانوم بزرگ، دخالت توی زندگی منو تمومش کن سیگارم و آتیش زدم و به دختری نگاه کردم که خانوم بزرگ اورده بود…..

نام این اثر: ارباب زاده
نگارنده: مهتاب-ر
سبک: عاشقانه

قسمتی از رمان ارباب زاده

بعد دختر بیچاره من کنار گوشش باید حسرت یه نگاهش و بخوره باید تا صبح صدای گریه هاش و بشنوم و روزا بال بال زدنش برای یه ذره توجه ببینم الهی مادرش بمیره بچه م داره ذره ذره آب میشه، دوباره سیلی محکم تری طرف دیگه صورتم که حاال خیسی اشک هم به آب بارون اضافه شده بود کوبید و داد
زد: قاپ ارباب و دزدیدی توئه بی بوته از راه نرسیده نمیدونم چه وردی خوندی که قاپ ارباب و دزدیدی.

 

خرید کتاب
40,000 تومان
https://romanland.ir/?p=29535
لینک کوتاه:
برچسب ها
نظرات

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

موضوعات
ورود کاربران

فهرست نویسندگان
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان لند " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!