توضیحات
دختر قصه ما لوا در خانواده ای مذهبی و سنتی بزرگ شده است .
او به صورت مخفیانه با پسری به اسم اهورا رابطه داره اما هر چی میگذره بیشتر متوجه انتخاب اشتباهش میشود.
پس تصمیم میگیره این رابطه را تمام کند ، اما با واکنش عجیب اهورا مواجه میشود .
لوا با دردسر های بزرگی مواجه میشود که در این مسیر تنها کسی که حاضر به کمکش شد ، پسر عمویش بود.
پسری که در کل خانواده ، بدنام است و همه اورا از خانواده طرد کردهاند اما آیا راستین همان آدمی است که خانواده فکر میکنند؟ …
نام این اثر: تو را در بازوان خویش خواهم دید
نگارنده: سامان شکیبا
سبک: عاشقانه، اجتماعی
قسمتی از رمان تو را در بازوان خویش خواهم دید
خدا کنه… منم همینو میخوام واسه دخترم. مادر من میدونی چند تا خواستگار دکتر و مهندس و سرمایه گذار داشت؟ همه آدم حسابی حلال حروم سرشون میشه… ولی گفت الا و بلا راستین زن یه دکتر میشد در عوض شوهرش و
نمی خواست زندگی میشد براش؟ از مال و اموال کسی هم صحبت نکن کوروش جان دخترت که آدم ندیده ای نیست. خدا رو شکر همیشه اون قدری داشتیم که حسرت به دل بچه هامون نمونه چیزی عقده بشه براشون.
دخترت چشم و دل سیره واسه خاطر پول نمیخواد شوهر کنه.