توضیحات
جنازهی بی جان خواهرِ یارا، نامزدِ سهند خان بزرگ آبادی رو صبح زود تو خونه باغ یه مرد غریبه پیدا کردن!
سهند خان انتقامِ این رسوایی و بی آبرویی رو از خواهر کوچیک یلدا گرفت!
نام این اثر: سیاه مست
نگارنده : تمنا زارعی
سبک: عاشقانه، انتقامی، درام
قسمتی از رمان سیاه مست
به خودش که آمد، بطری توی را پر قدرت کناری پرتاب کرد
– لعنت بر شیطون میفهمی چی داره از دهنت بیرون میاد؟
مرد اخمهایش را بیشتر توی هم جمع کرد
– چیزی نگفتم که داری میزنی در غربتی بازی! یواش!!!
سهند از جایش بلند شد خنده هیستریک تکه تکه از دهانش بیرون میپرید و ابروش تیک گرفته بود.
– نه تو یواااااااش آرمین خان!!! دیگه اون میکائیل عوضی چیزی نمونده که بهت نگفته باشه، بعد از من میپرسی دوستش داری؟ این سواله؟ نه این سواله از من میپرسی؟